We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
۲ سمات انساندوست ر چار لز جابلین ۰ سای ۳
5۳ بد ۱۱۱۱ ۰
سیلما پولیدور ساعت ٩۰ * ۱۳ ۲ ۱
هسیه 9رد (۱۹6۷)
۷۲ ۷۹۲۲7۲1 ()۷1 وجدان برباد رفنهی دثیا
کا رگردان » تهبه کننده : چارلزچابلین نو بسنده داستان وفیلمنامه : چار لزچاپلین (براساس سوژهلیاز : اورسن و لز) فیلمبر داران ؛ رونالد و تر و , کورت کورانت » والاس چوینگ موسیقی متن : چارلز چابلین بازبگران : چارلز چابلین » مارتارای » ابزوبل السوم » مار لیناش ؛ رابر تلو س » مدی کارول » السون رودل 6 آندره بت » آدا هی »وه محصول : چابلین بو نابن دآر تیستز ۵ میلیمتر ی سیاهوسفید ۱۳۲ دفیقه
داستان فیلم : خانوادهی «کووه» اراحت وضع یکی از افرادش اس تکه با مردی به اسم «وار نه » ازدواجکرده است . آنها البته کامل" حق دارند ناراحت. باشند , اما زمان اراحتی ونگرانی دیگر گذشته است . «وارنه» کلك همسر بیچارهاش را کنده ۰ وجسدش را در کورهبی واقع درحباط عقبی خانهی بیلاقیاش دفن کرده بلاشست.. نام واقعی«وارنه» » هانری وردو (چارلز چاپلین)ستکه ازدواج با زنان پولدار و کشتن آنها را برای خودش يك سنت کرده است , پروندهی «کووه» که بسته میشود » «وردو» متوجه طععهی نازهبی به اسم «ماری گرونه» (ایزابلالسوم) میشوددکه بهقصد تعقیب قضبهی قنل به خانهی او آمده است . اما موفق به شکار این لغمهیکلو گیر نمیشوه » و باپو لهایی که از ازدواج قبلی به جیب زده است پاربس را ترك میگوید . درباز گشت به پاربس پی میبردکه برای نحات سرماپه گذاریهایش دربازار محتاج مقدار زیای پول است . بثابراین با اسم جعلی تازهبی فلوره به ملاقات زن تازهبی به نام لیدپا (مار گارت هافعن) که در باكشهر ر وستاپیزند کی ۶ +۳
7 1 اْ م ی کندا ؛ میر و۵ » او در ابئدا ز لا من 4 متقاعد م یکن دکه پولهارش را اژباناك بر ون بکشد 7 آرا بکشد ؛ وسپس اورا به قثل ميرساند ؛ وبهارامی می گر بژد . 0 «وردو » باهمهی ابنها يك زن فانونی6۲۰ «مونا» (مید یکورل) داردکه با حاطریآسوده هیر اه با بسر شان« آلبسون ر وان » در باث خانه ی روستابی ژد کی می کند, ور دو ۷ مو نا را وافعاً
"» ۰۰ 3 نسبت به یه ی ز هابی ثه
دوست دارد » واحساسی با نان آشنا میشوه نداره » شوهر شکاملا" بیاطلاع است .
«وردو » به دیدن مونا میروه , اما ژباه نزد اونمیماند وبهدنبا لکسب وکار, وبكازدواج غبر فائونی دییگر میر ود . همسر ثاژهی او ابنبار دختر ی به ام «آابلا» ست (مار ثاری): بلا با دختران بدعاقیت دیگر ابن تفاوث را دار که به انداژمی خود «وردو » زرنگگ است» واجازه آنابلا از
و ۳ از حنابتها 1
نمی دهد دست او به بو هاش بر سدا , واقعی چشم وردوست ,
«وردو »دردبدار دبگر ی از «مونا» به وجود سم مهلکی با اين خاصیت پی میبردکه هنگام کالدد شکافی جسد ائری ازآ نکشف نمیشود . هسایهی او «باتللو » (رابرت لوئبس) که ابن اطلاعات را به او میدهد » البثه خبر ندار که «وردو» این سم را برای اجرای نفشهی شبطانی قتل آنابلای زیبا میخواهد .
درپاریس ؛ وردو تصبیم میگبره که سم را ابتدا روی دختر بیچارهب ی که درخیابان ملاقانش میکند (مربلیننش) امتحانکند , اما وقت ی که میفهمد دختر لگ به دلیل ارتکاب سرقت به خاطر نگهداری ازشوهر توانخواهش که حالا مرده است مدتی را درزندان به سر برده است » دلش بو میآبد, پولی به دخثر ( م ید هد و اورا روانهی راه خود میساژه ,
7 وردو » درمیبابد که کارا گاهی به اسم «مورو» (چارلسز ابوانز ) در لعقّیب اوست , نفنهی موذبانهبی م یکشد و با بك ثبر دونشان میزند . سم را به کا رآ گاه پلیس میخوراند ؛ وبه ابنتررتیب هم خودرا ازشر اوخلاص م یکند, وهم تأثیر سم را امتحان م یکند ,
وردو به خانهی آنابلا باژم یگرده وسم را این فسددکه بعداً آنرا تزی بعطری مشر و بآنابلا بر بزد » داخل بل شبشه آب اکسپز ه میربژد ,
کلفتآنابلاء آنت( آدا می) قسداستفاده ازآب اکسیژنه را میکنده وضمن ای نکار تصادفاً
شیشه ازدستش رها میشود ومیشکند. اما برای آنکه نق فضیه درنساید » هبثهی دبگری را
یاه شینهی شکمته میگند ۰ ورا زاین شبشهی ناژه برای اجر ای بشما ۳ و ميببند کسه قاثیر ی وا نمی گذارد . نها 99
2 0۳
اسث |
وردو ؛ عصبانیو خشمنالك از نگر فش نفشه اش آنابلا را بهفصد غر کر دن سوار یكگقابق پاروبی م یکند : اما باز هم از بخت بد «وردو ا کارها برعکس میشود , کس یکه نوی آب میافئد خود وردوست » و کس ی که نجانش ميدهد » همانیست که فرار بوده فر بانبش باشد |
وردو نسبیم میگیرد شنل دیگری پیشه کند. او «ماری گر و نه » را دوباره ملاقا كکرده ؛ وبه بك گلفر وشی سپردهاس که ازسویاو بهطور . مرب برای مار یگلبفرستند. ماریخام میشود» . واینبار به «وردو » قولازدواج میدهد, مراسم . ازدواج قبل ازشروع مك کاردنپارتی بر گرا . میشود. در همینحبص وبیس باژ بختبد به سرا وردو میآید . سر وکلی آابلا ناگهان پیثا . میشود » وبرای وردو هیچ چارهبی جز فرار . فوری نمیمائد ۱ :
سالها میگذرد , درخلال ابن سالها همسر و ردو » مو نا و سر ش میمبر ند. خود وردو #3 دیگر امیدی بهآینده نداره , ئا اینکه روز همان دخثر کی را که سالها پیش تصمیم کر فته بود . صرفاً به منظلور آزمایش به او زهر بخوراند وبمنا منصر ف شده بو ف + بهطو ر تصادفی ملافات م یکند «وردو» حثی درملاقانهای اثفاقی بعدیشان به دختر لك پول داده بوده است , وحالا که خودرا دوست يك «شمن رُن» م